مدلهای خطمشی گذاری و تحلیل خطمشی در بخش عمومی
بخش بیست و یکم
نهادگرایی نوین
جهت دریافت نسخه الکترونیکی فایل،کلیک کنید
نهادگرایی نوین
مدل نهادگرایی نوین محدودیتهای نظریه مبتنی بر فرد و گروه را در برخورد با پدیده سیاسی مورد توجه قرار میدهد. نهادگرایی نوین که اقتصاد جدید سازمان نیز نامیده میشود، معتقد است که سازمانها برای غلبه بر موانع وجود بر سر راه تولید اطلاعات و تبادل آنها در سازمانهای اجتماعی به وجود آمدهاند. در نگرش نهادگرایی نوین، دو نوع سازمان اجتماعی مؤثر در به حداقل رساندن هزینههای بده ـ بستانها وجود دارند که عبارتند از بازار و سلسله مراتب (بوروکراسی). در سازمانهای شکل بازار هزینه لازم برای تأمین اطلاعات و دیگر نیازها غالباً بیرونی هستند. در یک سازمان سلسله مراتبی این هزینههای درونی هستند.
نهادها با شکل دادن به تعبیر و تفسیر مشکلات و راهکارهای محتمل و از طریق ایجاد محدودیت در انتخاب راهحلها بر چگونگی و میزان اجرای اقدامات تأثیر میگذارند. نهادگرایی نوین توجهات را به مجموعهای از عوامل بینالمللی و محلی هدایت میکند که ممکن است در توصیف خطمشی، مهم ارزیابی شوند مشکل اصلی این نظریه ناتوانی آن در ارائه توضیح قابل قبول در مورد مبدأ نهادها بدون توسل به کارکردگرایی است.
دولت گرایی
نظریه دولتگرایی بر ساختارهای سازمان یافته اجتماعی نهادهای سیاسی، به عنوان واحد اصلی تجزیه و تحلیل خود تأکید دارد. نظریهپردازانی مانند ماکس وبر به این نکته اشاره کردهاند که چگونه انحصار دولت در استفاده از قدرت، این امکان را برای آن فراهم کرده که روابط و نهادهای اجتماعی را سازمان دهد و نظم نوینی بدان بخشد.
در این نظریه دولت به عنوان بازیگری مستقل با توانایی تدوین و اجرای اهداف مربوط مطرح است و نه عاملی که الزاماً فقط نسبت به فشارهای وارد از سوی گروهها و طبقات اجتماعی فایق، عکسالعمل نشان میدهد. طرفداران این رویکرد مدعی هستند که تأکید آن بر محوریت دولت به عنوان متغیری توصیفی، آن را قادر میسازد تا نسبت به دیگر نظریههای سیاسی در مورد وجود آزادیهای اجتماعی توضیح خاصی ندارد. برداشت ملایمتری از دولت گرایی بر پیوند بین دولت و جامعه در بستر برتری دولت تأکید دارد. در این حالت دولتگرایی، مکمل «جامعه محوری» تلقی میشود نه جایگزین آن.