بوروکراسی و توسعه در ایران
فصل 5
مدیریت دولتی در عصر امپراطوری جهانی هخامنشیان
نویسندگان : ابوالحسن فقیهی – حسن دانایی فرد
جهت دریافت نسخه الکترونیکی فایل،کلیک کنید
تلخیص :سیده هدی شمس
مقدمه
ایران دارای غنیترین و باسابقهترین سنتهای مدیریت دولتی و تمدن بشری است. پارسها با داشتن اعتبار جهانی و برخورداری از «مدیران دولتی ممتاز» در گذشته نقش مهمی در نظریه و عمل حکومت و مدیریت دولتی در ابعاد جهانی ایفا کردهاند. حدود 8000 سال پیش، بوروکراسی و مدیریت دولتی ایران نخستین بار در دولت شهر شوش ـ یکی از شهرهای قدیمی تمدن باستانی ایران ـ نضج گرفت و آنگاه به عنوان نهاد مهم حکومت در زمان امپراطوری عیلام، ماد و سه امپراطوری هخامنشی، پارتیان و ساسانیان (6000 سال قبل از میلاد تا 651 بعد از میلاد) تکامل یافت. اگر چه امپراطوری ساسانیان در سال 615 در برابر اعراب شکست غیرمنتظرهای خورد، ولی بالاترین سطح سنتهای اداری و حکومت را ایجاد کرده است.
این فصل برخی از سنتهای ایرانی مدیریت دولتی، حکومت و بوروکراسی را از 6000 سال قبل از میلاد تا پایان امپراطوری جهانی هخامنشی در سال 330 بعد از میلاد، زمانی که اسکندر، پایتخت هخامنشی، یعنی پرسپولیس را به آتش کشید مورد بررسی قرار میدهد.
این فصل در پی معرفی برخی از نقشهایی است که ایرانیان در سیر تکاملی مدیریت دولتی و تمدن بشری در کنار دو تمدن یونان و روم ایفا کردهاند.
در این فصل چهار هدف را دنبال میکنیم:
- طرح سنتهای تاریخ حکومتداری و مدیریت دولتی ایرانیان.
- طرح برخی از ویژگیهای کلیدی نظام اداری و بوروکراسی ایرانیان در زمان امپراطوری جهانی هخامنشی.
- بحث درباره برخی از نقشهایی که ایرانیان به طور مستقیم یا غیرمستقیم، در سیر تکاملی مدیریت دولتی ایفا کردهاند.
- توصیه کاربردها و درسهایی برای دولتهای اداری و مدیریت دولتی مدرن در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه.
مدیریت دولتی شوش و دولت فدرال عیلام
شوش به عنوان یکی از بزرگترین و قدیمیترین سرزمینهای تمدن بشری (که در جنوب غربی ایران قرار دارد) زندگی سیاسی خود را تقریباً 6000 سال قبل از میلاد آغاز کرد که ابتدا به عنوان دولت رقیب سومر در بینالنهرین و سپس به عنوان پایتخت یکی از قدیمیترین امپراطوریهای روزگار باستان، یعنی عیلام در 3000 سال قبل از میلاد مطرح شد. با این حال، اولین تجربه حکومتداری و اداره امور در مقیاسی وسیع در ایران حدود 8000 سال پیش آغاز شد. مهمترین ابزار مدیریت دولتی و حکومت در سیر تکامل طولانی حکومت و زوال عیلام، بوروکراسی بود که نقش مهمی در زمان امپراطوریهای ماد و پارس نیز ایفا میکرد.
ساختار فدرال امپراطوری عیلام بر اساس سه لایه اداری حاکمیت ساماندهی میشد: استانها بهوسیله فرمانبرداران که تحت کنترل نایبالسلطنه که خود تحتالامر پادشاه عیلام بود، اداره میشد. پادشاهان دو پایتخت را تأسیس کرده بودند. یکی از این پایتختها در بخش سفلی شهر، دزفول کنونی و دیگری در شوش قدیمیترین مرکز متمدن سیاست تجارب، ارتباطات و مدیریت بین غرب و شرق قرار داشتند.
اداره امور امپراطوری مادها
با ورود آریاییها که از نژاد هند و اروپایی بودند به سرزمین ایران در خلال موج دوم مهاجرت آنها از آسیای مرکزی که به 1000 سال قبل از میلاد برمیگردد، ترکیب جمعیت و قدرت سیاسی در ایران و کل خاور نزدیک دستخوش تغییراتی شد.
نیمه نخست هزاره اول قبل از میلاد، نقطه عطفی در تاریخ بشر بود زیرا مرکز سیاست جهانی آن عصر از درههای مواج نیل و بینالنهرین به منطقه شمال ایران که از لحاظ آب و هوایی کمتر مساعد بود تغییر یافت. در عین حال، از میان بازیگران اصلی آن زمان، ایرانیان به عنوان پیروزترین قوم ظهور کردند و چنین مقرر شد که برای هزارههای بعدی بر سیاست جهانی مسلط شوند.
مادها چندین میراث عمده در امر اداره امور و حکومت و نیز امپراطوری عظیمی که قلمرو امپراطوری آریایی و تقریباً همه آسیا را در برداشت برجای گذاشتند. آنها افرادی جوان و نیرومند بودند که از جاهطلبیهای بزرگ نظامی و مهارتهای نابی در حکومت و اداره امور برخوردار بودند. آنها برای نخستین بار در تاریخ، مفهوم «دولت» را مطرح و آن را در عمل به کار بردند. آنان نخستین کسانی بودند که ارتشهای آسیایی را از طریق سازماندهی واحدهای نظامی چون نیزهداران، تیراندازان، سواره نظامها یکپارچه کردند. مادها در پی نظمدهی روابط بین مردم در جامعه بودند و همه شهروندان میتوانستند به یک پدیده واحد یعنی دولت ماد دسترسی و با آن ارتباط داشته باشند. مادها همچنین نوعی نظام فدراتیو حکومت و اداره امور و نوعی نظام تصمیمگیری جمعی ایجاد کردند. مادها، به طور خاص از دوران زمان حاکمیت دیوسس[1] که فردی قاضی و از اعتبار بالایی برخوردار بود و به وسیله مجلس مادها به عنوان پادشاه انتخاب شده بود، نوعی نظام یا مدیریت قضایی دقیقی ایجاد کردند.
دومین میراث عمده مادها ایجاد نوعی نظام اداری بود که متصدیان آن آموزش دیده و متخصص بودند و در نزد مردم از ارزش و احترام بالایی برخوردار بودند. آنها به کشورداری و مدیریت بوروکراتیک احاطه داشتند و برخلاف آشوریان که با مردم به صورت بیرحمانه برخورد میکردند، نظامی ایجاد کردند که از اثربخشی و کارایی بالایی برخوردار بود و برای افکار مردم محلی احترام قایل بودند. بوروکراسی در زمان مادها بر اساس دو اصل شکل حرفهای به خود گرفت:
- آموزش و کارآموزی تحت نظر استادان فن برای پستهای اداری.
- تجربه نظاممند در پست یا مقام دولتی از طریق تخصصی کردن نقش، سلسله مراتب سازمانی و وحدت نظام فرماندهی. بیتردید آنها از مدیریت عیلامیها و امپراطوری بوروکراتیک آشوریان در طول برخوردهای نظامی و اداری با آنها فراوان آموختند.
امپراطوری جهانی هخامنشی
امپراطوری مادها در اوج قدرت نظامی بود و برای تصرف سایر مناطق بینالنهرین و بابل آماده میشد در حالی که شاخه دیگر آریاییها، یعنی پارسها پادشاهی قدرتمندی در پارس (فارس کنونی) واقع در جلگه جنوبی ایران تأسیس کرده بودند.
امپراطوری هخامنشی که در سال 559 قبل از میلاد به وسیله کوروش کبیر بنیانگذاری شد؛ بزرگترین و نیرومندترین امپراطوری جهان باستان بود که تاکنون جزییات مدیریت آن کمتر شناخته شده است.
چگونه این امپراطوری عظیم چندملیتی با قلمروهای گستردهای که داشت اداره میشد؟ ویژگیهای کلیدی نظام اداری هخامنشی کدام بودند و در مورد کارایی و اثربخشی بوروکراسی مشهور آن در هر گوشهای از قلمرو هخامنشی چه چیزی را میتوان آموخت؟ نقش هخامنشیها در نظریه و عمل حکومت و مدیریت دولتی چیست و از نظام اداری پارسها چه چیزی میتواند نصیب دولت اداری مدرن شود؟
کوروش کبیر بنیانگذار هخامنشی
کوروش کبیر پدر امپراطوری پارسها و بنیانگذار حکومت سلطنتی و قانون اساسی ایران بود. کوروش یک رهبر سیاسی شجاع و از تبار نظامیان بود که دارای خصلتهای جاهطلبانه، رویکرد مدیریت کلان و چشماندازهای جهانی بود. کوروش نوعی دولت دموکراتیک بر مبنای آزادی مذاهب، مراودات، نژاد و رنگ بنیانگذاری کرد و این دولت نخستین تجربه در جهان باستان و به راستی در تاریخ سیاسی بود.
کوروش امپراطوری گسترده خود را بر مبنای نوعی نظام ساتراپی سامان داد و به نصب فرمانداران اقدام کرد. نظام اولیه رعیت ـ مالکی که در زمان امپراطوریهای ماد و آشوریان برقرار بود در سنت حاکمیت پارسها برچیده شد. به عنوان سیاستمداری کاریزماتیک و ماهر، کماکان در سن 70 سالگی بر اریکه قدرت تکیه داشت. او در سال 530 بعد از میلاد، یعنی سه روز بعد از زخمی شدن در یک جنگ که در یکی از مناطق شمالی صورت گرفت و به پیروزی دست یافت، دار فانی را وداع گفت. کوروش بنیانگذار تمدن و فاتحی جهانی بود که میراثهای زیادی برای ایرانیان و غیرایرانیان برجای گذاشت.
سازمان و نظام اداری امپراطوری
سازمان و نظام اداری امپراطوری هخامنشی ویژگیهای منحصر بفردی دارد که در دولت اداری نوین اثرگذار است. اگر چه نظامهای اداری و دربار مادها به وسیله کوروش کبیر اقتباس شد و در اصل برخی از ویژگیهای ساختار سازمانی آشوریان مورد استفاده قرار گرفت ولی وسعت امپراطوری، مستلزم نوعی سازمان و مدیریت اثربخشتری بود. امپراطوری وسیع پارسها بر مبنای یک دولت مرکزی قدرتمند، یک نظام ساتراپی قوی، یک نظام اداری کارآمد و اثربخش همراه با نوعی بوروکراسی حرفهای، یک خطمشی حکومتی آزادمنشانه و یک ارتش قوی به فرماندهی اشرافزادگان بزرگ تشکیل شده بود.
پادشاه و دولت مرکزی
یک ساختار سلسله مراتبی پنج لایهای نظامهای دقیق حکومتداری و مدیریت امپراطوری را که در آن اختیار سازمانی از پادشاه کبیر و دولت مرکزی به دولتهای ساتراپی و محلی جریان مییافت شکل میداد. این ساختار سلسله مراتبی به دو لایه کلی تقسیم میشد: مرکزی و ساتراپی. در رأس هرم پادشاه بزرگ، دربار او و دولت مرکزی مجهز به نوعی بوروکراسی و ارتش حرفهای و کارآمد قرار داشت؛ در سطح بعدی ساتراپ و بارگاه او به دنبال آن ساتراپهای فرعی که مسئولیت بخشهای اداری محلی و استانی را بر عهده داشتند قرار داشتند.
به طور واضح، بوروکراسی حرفهای، نهاد کلیدی دولت مرکزی محسوب میشد. مقامات اصلی دولت متحده پارسها بر مبنای چند اصل سازمانی و نهادهای سیاسی و کنترل قانونی استوار بود. این اصول عبارت بودند از:
- حکومت آزادمنش
- تمرکز با میزان مقبولی از عدم تمرکز
- گوناگونی و تعدد کنترلهای نهادی
- عدم تبعیض نسبی در برابر قانون
- پادشاهی مقدس ـ پادشاه کبیر به عنوان فرمانروا، مقام عالی و رئیس دولت
- استانداردسازی وظایف حکومت و فرآیندهای اداری
- نوعی بوروکراسی متمرکز، حرفهای و قدرتمند.
بعد از پادشاه و دولت مرکزی او، ساتراپ، فرماندار قلمرو وسیعی از امپراطوری محسوب میشد که با قدرت گسترده در امور مدیریت نظامی، قضایی و کشوری، ساتراپی را اداره میکرد.
ساتراپ از اختیارات، وظایف و مسئولیت زیادی برخوردار بود. تشکیلات حکومتی او شبیه دولت مرکزی و دربار پادشاه کبیر بود. او بر قلمرو متنوعی متشکل از ملل و اقوام مختلف و حتی سلطنتهای مختلف حکمرانی میکرد و خود دربار کوچکی داشت که مینیاتوری از دربار مرکزی بود. او بالاترین مقام قضایی و رئیس دولت در ساتراپی بود. اختیارات او در تعیین خطمشی و امور اداری بسیار وسیع بود اما در اتخاذ خطمشیهای مهم باید به دستورات شوش عمل میکرد.
وظایف یا کار ویژه و مسئولیتهای یک ساتراپ عبارت بودند از: حفظ قانون و برقراری نظم، نظارت بر مدیریت عمومی؛ سرپرستی بر گردآوری مالیاتها و خراجها و همین طور تجهیز و تدارکات نیروی نظامی و منابع مادی برای جنگها و دفاع از سرزمین؛ نگهداری راههای اصلی و مسیرهای پستی و ارتباطی؛ حفظ و نگهداری قناتها و دیگر راههای آبی نظیر کانال سوئز داریوش در مصر و کانال آتوس اردشیر در اروپا، ساخت و نگهداری تسهیلات عمومی: برقراری روابط با دولت مرکزی و دیگر ساتراپها؛ و ارتباط با ساتراپهای همسایه در زمینههای امور نظامی و سیاسی. هر ساتراپی به دو ساتراپ فرعی یا استان به ریاست یک ساتراپ مادون یا فرماندار تقسیم میشد که در برابر ساتراپ مسؤول بود، در عین حال مقامات استانی و مردم دسترسی مستقیم به دولت مرکزی داشتند. ساتراپهای فرعی یا استانی هم به مناطق تحت سرپرستی مدیران منطقه یا رهبران سیاسی جوامع محلی تقسیم میشدند.
کنترل مرکزی ساتراپها
چندین سازوکار نهادی به وسیله دولت مرکزی به عنوان ابزار نظارت و کنترل در نظام ساتراپی مورد استفاده قرار میگرفت. این سازوکارها برای نظام اداری از جهت:
- حفظ کنترل مرکزی بر قلمرو امپراطوری
- فرو نشاندن هر گونه شورش، نارضایتی و استقلالطلبی
- جلوگیری از سوءاستفاده از اختیار و قدرت به وسیله ساتراپها
- جلوگیری از فساد و زوال در نظام
- حفاظت از اقوام مختلف در دولت متحده چندملیتی پارسها و
- حفظ وحدت و یکپارچگی امپراطوری بسیار اساسی بودند.
خطمشی اداری نسبت به اقوام تابع
یکی از مهمترین ویژگیهای نظام پارسی حکومتداری و مدیریت امپراطوری در پیش گرفتن نوعی خطمشی سازمانی آزادمنشانه جهانشمول تحمل و احترام به اقوام در سراسر قلمرو گسترده امپراطوری بود. پارسها نوعی دولت آزادمنش با نوعی مدیریت مبتنی بر اصول تمرکز و عدم تمرکز شکل دادند. کوروش به عنوان بنیانگذار امپراطوری وسیع که اقوام چندملیتی را دربرمیگرفت نسبت به تمدنهای زیر سلطه، آگاه بود و در پی ایجاد نوعی حکومت جهانی با همه تنوعها بود. از این رو وی سیاست سازمانی آزادمنشانهای در پیش گرفت. او اجازه میداد تا آداب و رسوم و زندگیهای سنتی بسیاری از اقوام متنوع ـ در حقیقت صدها، حتی هزاران ـ که درون امپراطوری وسیع او جمع شده بودند، در سطح محلی و حتی استانی تداوم داشته باشد. مادامی که اعمال محلی با اصول متمرکز مدیریت و بوروکراسی که برای اجرای اراده پادشاه و مدیریت سیاستهای سیاسی و اقتصادی قلمرو او در تعارض نبود امپراطوری در مورد اداره حکومت محلی منعطف بود.
نظام متمرکز مدیریت بر نهادهای بوروکراتیک، نظامی، سیاسی و دولتی مختلف و همینطور برخی سنتها استوار بود. تمرکزگرایی کلید مدیریت اثربخش و کارآمد امپراطوری وسیع بود. اما عدم تمرکز نیز به دو طریق در سیستم به کار میرفت: 1) به عنوان عنصر محوری خطمشی حکومتداری مداراگونه که رهبری محلی و استانی را مجاز و به سنتهای اقوام تحت سلطه احترام میگذاشت و 2) نظام اداری را به حداکثر فرصت برای انعطافپذیری و کارآیی مجهز میکرد. هر دو اصول سازمانی تمرکزگرایی و عدم تمرکز اجرای مدیریت اثربخش امپراطوری را تکمیل میکردند.
نظام ساتراپی
یک ساتراپی قلمرو عظیمی بود که چند ملیت، پادشاه و اقوام را دربرمیگرفت و به وسیله یک ساتراپ که منصوب پادشاه بزرگ یعنی دولت مرکزی بود، اداره میشد. کوروش کبیر در اصل تشکیلات کلی امپراطوریهای ماد و آشوری را اقتباس کرد اما نظام ساتراپی نوعی نوآوری پارسی با ویژگیهای منطقهای بود. آشوریان و مادها نوعی نظام مشابه بر مقیاس کوچکتر آزمون کرده بودند و سرزمینهای خود را بر مبنای پادشاهی، استان و ناحیه تقسیم کرده بودند که از نظر اندازه و اهمیت نسبت به ساتراپها بسیار کوچکتر بودند. در مقابل، امپراطوری عظیم هخامنشی به ساتراپهای عمده تقسیم میشد ـ 20 ساتراپ در زمان کوروش، 22 ساتراپ در زمان داریوش و 23 یا بیشتر در زمان خشایار ـ که در بیشتر دوران 230 ساله امپراطوری حفظ شدند.
برخلاف آشوریهای قبل از هخامنشیان و رومیهای دوران پس از هخامنشی که اقوام تابع را به بردگی میبردند و آداب و رسوم آنان را نادیده میگرفتند، پارسها از زمان کوروش کبیر به بعد خطمشی حکمرانی و مدیریت مداراجویانهای را پی میگرفتند. پارسها نه تنها نسبت به سنن، آداب و رسوم و مذاهب اقوام مختلف رفتاری مداراجویانه داشتند بلکه گامهایی در حمایت از عبادتگاههای ملل تابع برمیداشتند یا به ساختن عبادتگاههای آنان میپرداختند و برای نهادهای مذهبی آنان امتیازات ویژهای قائل میشدند.
در ساتراپها دو بخش فرعی وجود داشت:
- واحدهای اداری برای کارایی مدیریتی و اهداف اداری
- واحدهایی بر مبنای گروهبندیهای نژادی مذهبی و قومی در انطباق با سیاست حکومتداری مداراجویانه. اگر چه بخشهای اداری میتوانست در زمانهای مختلف گسترش یا محدود شود ولی گروهبندی قومی عموماً تغییر داده نمیشد.
این نظام دوگانه تشکیلات اداری، یکی از نوآوریهای مهم پارسها در شیوه حکومتداری آنان بود.
بوروکراسی پارسها (هخامنشیان)
بعد از پادشاه و ارتش تحت فرماندهی اشراف، بوروکراسی قدرتمندترین نهاد امپراطوری پارسها بود. بوروکراسی در کنار ارتش پارسها کارآمدترین و اثربخشترین ابزار سازمانی حکومتداری و مدیریت بود.
بوروکراسی پارسها عظیم، متمرکز و حرفهای بود. اندازه، کارکردها و عملکرد آن بر همه بوروکراسیهای زمان باستان برتر بود.
محیط بوروکراسی
بوروکراسی در محیطی فعالیت میکرد که هم گسترده و هم متنوع و هم باثبات و آرام بود. اقتصاد امپراطوری به نوعی شکوفا بود، چون که گستردگی و تنوع اقلیمی و منابع طبیعی امپراطوری درآمدهای کلانی نصیب خزانهداری امپراطوری میکرد. دولت هخامنشی اقتصاد سالم را برای حفظ و غنی کردن امپراطوری و مقیاس گسترده جهانی عملیاتش میدانست.
سرمایهداری در کنار نظام اقتصادی فئودالی و روابط اجتماعی رشد یافت، جایی که حکومت اشرافی موقعیت حکمرانی را حفظ میکرد ولی جامعه دادگاه محور و هدایتیافته از طرف دادگاه بود. وضع مالیات نیز بر مبنای نوع کالا و خدمات و همینطور فلزات گرانبها و پول استوار بود. از نوع نظام اندازهگیری وزنی پیشرفته استفاده میشد که مالیات بر دارایی منقول و غیرمنقول را با کارایی جمعآوری میکرد.
محیط اقتصادی مطلوب در امپراطوری ـ به استثناء برخی از مناطق و سالهای خشکسالی ـ به رشد و توسعه بوروکراتهای حرفهای طبقه میانی بوروکراسی که درگیر فعالیتهای مختلف مدیریت دولتی بودند کمک کرد و پاداش به عملکرد مطلوب، متداول بود. مالیات مبنای اصلی گردآوری درآمد بود.
محیط سیاسی نیز همانند محیط اقتصادی برای توسعه و توانمندی بوروکراسی پارسها بسیار مساعد بود. بوروکرات پارسی مقامی غالب در میان اقوام مختلف داشت اما قدرت آنها در جهت تأمین برابری و کارایی اداری محدود میشد. به طوری کلی امپراطوری برای بیش از دو قرن از ثبات برخوردار بود و این دوره طولانی مدت، محیط سیاسی مطلوبی برای فعالیتهای اداری و همین طور اقتصادی ـ اجتماعی به وجود آورده بود. محیط سیاسی آرام، تعداد زیادی از سیاستمداران، حاکمان تبعیدی و متخصصان یونانی را که قلمرو پارسی را مکانی مناسب برای زندگی و کمال مییافتند، جذب میکرد. محیط مذهبی نیز مساعد بود زیرا آزادی مذهبی مورد قبول و احترام پادشاه بود. ضمن آنکه به تنوع فرهنگی و مذهبی نیز احترام قائل میشد. این وضعیت به بوروکراسی پارسی اجازه میداد در محیطی مذهبی و فرهنگی ـ سیاسی فعالیت کند که گوناگونی و مدارا کردن با چنین گوناگونی ویژگی برجسته آن بود.
فرزندان پارسها از سن 5 تا 20 سالگی تحت آموزش و تعلیم قرار میگرفتند و در کنار خواندن و نوشتن، سه چیز فرا میگرفتند: اسب سواری، تیراندازی و راستگویی.
یکی از ویژگیهای مهم فرهنگی همه پارسها، راستگویی و پرهیز از دروغگویی بود و دروغگویی نوعی جرم محسوب میشد و تنبیه سختی در پی داشت و این ویژگی یکی از ویژگیهای مهم فرهنگی ملی ایران در طول هزارههای گذشته تا به امروز است.
محیط قانونی نیز حمایتگر بود، چون اصلاحات اداری ـ قانونی داریوش نوعی محیط قانونی جهانشمولی ایجاد کرد که عدالت در برابر قانون شدیداً مورد توجه قرار میگرفت.
نخبگان اداری
پارسها نخبگان حاکم هم در مدیریت امور داخلی و هم نظامی بودند اگر چه نخبگان محلی مجاز بودند تا زمانی که مشروعیت پادشاه حاکم و اقتدار پارسها را زیر سؤال نبردهاند، به عنوان رهبران سنتی فعالیت کنند. در عین حال، پارسها نخبگان استراتژیک قدرتمندی در بوروکراسی و مدیریت دولتی و در نظام نظامی ایجاد کردند. با اندکی استثناء فقط پارسها و مادها به عنوان فرماندهان اصلی نظامی خدمت میکردند.
منصب یا موقعیت استراتژیک نخبگان اداری بر امتیازات ویژه اقتصادی که به علت وابستگی به نجیب زادگی دریافت میکردند، استوار بود. بنابراین نجیبزادگان کادر اصلی نخبگان اداری استراتژیک را هم در مدیریتهای نظامی و هم کشوری شکل میدادند. نخبگان اداری از میان همه اقوام در سراسر امپراطوری استخدام میشدند. مدیریت استراتژیک ویژگی اصلی بوروکراسی و مدیریت پارسها در سرتاسر امپراطوری بود. همینطور به علت این که بوروکراسی پارسی مکلف بود تا برای مواجه با همه نوع حوادث ناگهانی طبیعی و انسانی آمادگی داشته باشد، مدیریت شرایط اضطرار را در دستور کار خود داشت. هیچ چیزی عملیات مدیریت پارسی را متوقف نمیکرد. در بوروکراسی پارسها ثبت و ضبط متداول بود. به ویژه در ارتباط با مسائل مهم خطمشی که باید از مدیریت مرکزی شوش و تخت جمشید کسب تکلیف میشد. اما کارایی نظام اداری غالباً بر هر نوع کاغذبازی که در یک بوروکراسی عظیم قابل انتظار بود میچربید.
ساختار و فرآیند بوروکراسی
اندازه بوروکراسی پارسی چنان وسیع بود که قلمرو سازمان آن دور از تصور بود. آنطور که انتظار میرفت تماس مستقیم بوروکراسیهای محلی و منطقهای با هخامنشیان دیگر مناطق یا حوزه مدیریت محدود بود زیرا قلمرو گسترده امپراطوری از غرب تا شرق امکان چنین ارتباط بین سازمانی را دشوار یا غیرممکن میساخت. اما چنین ارتباطات بین سازمانی میان بوروکراسیهای ساتراپهای همسایه متداول بود؛ برای مثال، میان بوروکراتهای بابلی با همتایشان در ماد و ماوراء رودخانه یا بوروکراتهای ساتراپ اخیر با همتایشان در مصر ارتباطات مستمری وجود داشت. با این وجود، هیچ کدام از بوروکراسیهای محلی یا منطقهای نمیتوانستند از کنترل مدیریت مرکزی در امان باشند.
بوروکراسی به چندین وزارتخانه بزرگ تقسیم میشد که هر کدام تعداد زیادی شاغلین رسمی و غیررسمی در برداشتند. وزارتخانههای خزانهداری و مالیه، ارتباطات و حمل و نقل جادهها، امور عمومی، امور قضایی و امنیت داخلی مهمترین ساختار سازمانی بوروکراسی را شکل میدادند. همچنین تعداد زیادی از شرکتهای عمومی یا دولتی وجود داشتند که بسیاری از خدمات شبیه کسب و کارهای خصوصی را اداره میکردند. مالیاتها و عوارض در راههای آبی، گلوگاههای ارتباطی، ورودیهای شهرها، راهها، پلها، بنادر، لنگرگاهها و پاسگاهها، تسهیلات حمل و نقلی و غیره جمعآوری میشد. شرکتهای دولتی نیز کارخانههای تولیدی و صنایع خدماتی را اداره میکردند.
دربار سلطنتی هم در دولت مرکزی و هم مراکز ساتراپها بزرگترین سازمانهای اداری بودند. معبدهای همه مذاهب نیز به عنوان سازوکارهای نهادی بوروکراسی در سرتاسر امپراطوری عمل میکردند. اگر چه هیچ گونه ارقام آماری روشنی در مورد اندازه بوروکراسی پارسی توسط مورخین گزارش نشده است ولی برآورد تقریبی از تعداد پرسنل ـ کارکنان رسمی و غیررسمی ـ نشان میدهد که سه میلیون نفر در بوروکراسی امپراطوری هخامنش مشغول به کار بودند. این افراد از کارکنان جزء، مخبرین، تدارکاتچیها، مستخدمان دربارها، کارکنان ارشد در پستهای میانی و استراتژیک را شامل میشدند.
پارسها هرگز از بردگی برای تشکیلات اجتماعی و اقتصادی استفاده نمیکردند؛ اما از تعداد زیادی مأموران قراردادی یا مزدوران برای ارائه خدمت به بوروکراسی و همین طور اسرایی که متعهد به ارائه خدمات مختلف به دولت متحده امپراطوری شده بودند، بهره میجستند.
همانطور که قبلاً ذکر شد، بوروکراسی پارسی اصل سازمانی دوگانه تمرکز و عدم تمرکز را ترکیب کرد. در واقع این یک نوآوری در مدیریت دولتی و حکومتی بود که در دنیای باستان بیسابقه بود. اگر چه سازمان مرکزی کنترل بوروکراسی را در دست داشت ولی نظام ساتراپی انعطاف کافی در اداره مناطق محلی / منطقهای و استانی فراهم میکرد.
حرفهای کردن بوروکراسی
تکامل بوروکراسی و بوروکراتها در زمان امپراطوری مادها شالوده حرفهای کردن بوروکراسی پارسی را شکل داد. مادها سیاستمداران خبرهای بودند و نوعی ساختار اداری عالی با ویژگیهای خوب سازمانی استثنایی بر جای گذاشتند. حرفهگرایی بیشتر بوروکراسی در زمان امپراطوری هخامنشی با توجه به اصول متنوعی شکل گرفت که به نظر میرسید در سرتاسر حکومت پارسها رعایت میشد. این اصول عبارت بودند از:
- استخدام بر مبنای شایستگی و دانش
- تجربه پیشین
- آموزش استاد شاگردی بلندمدت
- پیروی از مقررات رسمی تدوین شده به وسیله سازمان
- اشتیاق مستمر و تلاش برای بهبود عملکرد پرسنل و تحقق کمال
- پذیرفتن یا عضویت در انجمن حرفهای یا «نظام صنفی» که از بوروکراتها بسیار حمایت میکرد و راه ورود غیربوروکراتها را بسته بود. بوروکراتها به عنوان «قلم بدستان» از احترام قدرت و امتیازات ویژه برخوردار بودند.
اگر چه پارسها به عنوان نخبگان حاکم، از نوعی مقام ممتاز و برتر در امپراطوری، مثل مادها، برخوردار بودند اما بوروکراتهای غیرپارسی به هیچ وجه از امتیازات ویژه یک بوروکراسی حرفهای در سراسر امپراطوری گسترده محروم نمیشدند. در حقیقت، شواهد نشان میدهد که مزدوران و افراد طبقات پایین اجتماع بنا به خدمات خوبی که در بوروکراسی چه در سطح مدیریت مرکزی و چه ساتراپی انجام میدادند، پاداش دریافت میکردند و به مقامات بالاتر ارتقاء داده میشدند. یهودیان، یونانیها، لیداییها، مصریها و دیگر ملیتها با پیشینه شبه غلامی قادر بودند به مقامات بالاتری در بوروکراسی دربار راه یابند و آنگاه به مقامات دولتی استانها و مناطق اداری درآیند.
هماهنگی و تعارض بین بوروکراتهای رسمی و حرفهای که از نوعی قدر و منزلت و احترام در جامعه برخوردار بودند از یک طرف و کارکنان انتصابی وفادار، که مقامات مهمی در دولت داشتند از طرف دیگر، وجود داشت.
با گذشت زمان، در طی قرن دوم امپراطوری، توسعه بوروکراسی منجر به سوءاستفاده از قدرت شد. این مسأله به همراه افزایش مالیاتها منجر به نارضایتی عمومی نسبت به بوروکراسی شد. این مسأله به همراه افزایش مالیاتها منجر به نارضایتی عمومی نسبت به بوروکراسی شد. در نهایت این امر به امپراطوری صدمه زد زیرا نگرشهای سیاسی مردم نسبت به حکومتداری پارسها تغییر کرد و امپراطوری را در برابر چالشهای سلطهجویانه نظیر حمله اسکندر که تا آن زمان به فکر حمله به ایران نیفتاده بود و پارسها نیز چالش او را جدی نگرفته بودند، آسیبپذیر ساخت.
پایتخت اداری امپراطوری شوش بود و مرکز مذهبی، تشریفاتی و یا سلسله هخامنش تخت جمشید بود، در حالی که اکباتان (همدان امروزی)، بابل و دیگر شهرهای اصلی نیز به عنوان پایتختهای تجاری، استراتژیک و استانی به کار گرفته میشدند. اکباتان نیز به عنوان مرکز خزانهداری مهم و پایتخت اداری به کار برده شد. پاسارگاد یکی از پایتختهای اولیه دولت بود. برخی از پایتختهای مهم ساتراپی عبارت بودند از ممفیس در مصر، ساردیس در لیدی و بابل در «ماوراء رودخانه». زبان رسمی بوروکراسی و مدیریت امپراطوری عیلامی آکادی، یا آرامی و خط میخی مکتوب بر لوحهای گلی بود.
بوروکراسی و مدیریت دولتی
یکی از ویژگیهای مهم بوروکراسی هخامنشی پارسی، توانایی آن برای انجام پروژههای عظیم مدیریت دولتی بود. این پروژهها چندین نوع بودند: مدیریت سرمایهای، مدیریت نگهداری، مدیریت عملیاتی، مدیریت سازمانی و مدیریت توسعهای.
مدیریت تیمی سنت تاریخی دیرینه مدیریت دولتی ایرانیان بوده است که در قرن بیستم کاربرد آن را از دست دادند. بوروکراسی پارسی پروژههای عظیم امور عمومی نظیر ساخت و نگهداری راههای طولانی در گوشه و کنار امپراطوری، ساخت و نگهداری نظامهای حمل و نقل و ارتباطاتی عظیم، ساخت سد و قناتهای زیرزمینی که صدها مایل از منبع آب تا محلهای مورد استفاده کشیده میشد را اداره میکرد. به طور مثال، ساخت و نگهداری کانالهای سوئز و آتوسا از جمله پروژههای عظیم مدیریت دولتی بودند. مدیریت استراتژیک یکی از ویژگیهای مهم بوروکراسی بود.
اصلاحات اداری داریوش بر چند موضوع مدیریتی و سازمانی تأکید داشت که شالودهای برای نظام مدیریت سالم اثربخش امپراطوری جهان گستر هخامنشی بنا نهاد. این موضوعات مدیریت و سازمانی عبارت بود از:
- مشروعیت بوروکراسی یا دولت اداری پارسی
- ثبات و مطلوبیت محیط که در سایه آن بوروکراسی و مدیریت دولتی به فعالیت خود ادامه میداد.
- رهبری اثربخش نخبگان اداری پارسی
- حرفهایگرایی و استانداردسازی بوروکراسی
- کاربرد قانون همگانی و جهانی داریوش
- خطمشی اداری مداراجویانه کوروش کبیر
- مصلحتاندیشی در ارتباطات سازمانی و عملکرد مدیریتی
- مدیریت استراتژیک و مدیریت شرایط اضطراری
اصلاح اداری داریوش
اصلاحات اداری داریوش جامع بود و پیامدهای دور و درازی در پی داشت. در حالی که کوروش کبیر امپراطوری را بنا نهاد، داریوش آن را ساماندهی و شکلی نو داد و در این گذر توجه زیادی به مدیریت خرد و جزییات مدیریتش معطوف داشت. در خلال سلطنت او، امپراطوری پارسی با داشتن نظام اداری سالم برای حفظ اداره دولت جهانی متحده به اوج خود رسید. اصلاحات داریوش بر حوزههای حکومت به طور اعم و بر مدیریت به طور اخص متمرکز بود. خطمشی حکومتی داریوش همانند خطمشی کوروش بود منتهی داریوش آن را تقویت کرد و خطمشیها و برنامههای اداری و سازمانی او فراتر از برنامههای کوروش بود.
اصلاحات اداری داریوش حوزههای عمده خدمات پستی و ارتباطات، مالیات، امور عمومی اقتصادی و مالی، امور حقوقی و مدیریت امر قضایی و حکومت محلی را در بر میگرفت.
جادهها و راهها
در دوران داریوش نظام ارتباطی بسیار توسعه یافت تا آنجا که توانست اشاعه و انتشار اطلاعات مورد نیاز برای اداره حکومت و مطلع نگه داشتن دولت مرکزی از همه رویدادها در سرتاسر قلمرو و حفظ ارتباط مستمر با ساتراپیها، را تسهیل کند.
اصلاحات اقتصادی و مدیریت مالی
در میان پادشاهان باستان به ندرت میتوان پادشاهی یا حاکمانی نظیر داریوش یافت که کاملاً بداند حکومت موفق باید بر نوعی شالوده اقتصادی سالم تکیه کند. اصلاحات اقتصادی داریوش گسترده بود و سه بخش شرکتهای دولتی، بخش خصوصی (شهری و روستایی) و بخش عمومی را در برمیگرفت. اگر چه نظام فئودالی حاکم بود ولی اقتصاد بازرگانی به خوبی پیشرفت کرد. اصلاح اقتصادی نیز شامل اصلاحات مالیاتی عمده بر پایه اصلاحات مالی و پولی بود که ساختار مالیاتی، مالیه عمومی، نظام قیمتها و نهادهای بانکداری و مالی در سرتاسر دولت متحده امپراطوری را تحت تأثیر قرار میداد.
برای نخستین بار در جهان باستان وضع نوعی مالیات ثابت اجرا و تثبیت شد و اوزان و معیارها به صورت تفصیلی و جزئی استاندارد شد.
اصطلاح کلی برای مالیات واژه قدیمی «باج» بود و جمعآوریکننده مالیات «باجگیر» نامیده میشد. فعالیتهای بانکداری برای نخستین بار در جهان باستان گسترش یافت و تعداد نهادهای بانکداری رو به فزونی گذاشت. معروفترین مؤسسات بانکداری، مارشو و پسران[2] بودند که در بابل فعالیت میکردند و با دولت برای جمعآوری مالیات و مدیریت مالی قرارداد منعقد کرده بودند. علیرغم اقتصاد با ثبات و شکوفای امپراطوری، قشر دهقانان در سراسر امپراطوری به دلیل پرداخت مالیات سنگین و عرضه نیروی کار تحت فشار شدید بودند.
اصلاحات حقوقی و مدیریت قضایی
اصلاحات حقوقی و قضایی داریوش از زمره معروفترین اصلاحات اداری او بود. نظیر ضرب سکه و استانداردسازی اوزان و مقیاسها و ارزشهای تطبیقی قیمتها در اقتصاد، احکام و منشورهای قانونی جهانشمول داریوش اقدامات مهمی بود که به طور یکسان در سراسر امپراطوری به کار برده میشد. قوانین جهانشمول داریوش پارتی بازی را ممنوع میکرد و به وسیله مدیریت پارسها و قضات پارسی که به گفته هرودوت و دیگر مورخین هرگز در اعمال عدالت عمومی قصور نمیکردند، تصویب میشد. داریوش از قانون حمورابی بابلیها اقتباس کرد ولی قانون عمومی او از چند جهت متمایز بود: برخلاف قوانین پیشین، قوانین داریوش هم جامع بود و هم جنبه عمومی داشت و تقریباً همه جنبههای نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، نظامی و اداری را در برمیگرفت و قوانین در سراسر امپراطوری اجرا میشد. در حالی که قانون حمورابی محدود به دربار سلطنتی بابل بود، قانون عمومی داریوش در مناطق دوردست قلمرو هخامنشی اجرا میشد. واژههای پارسی قدیمی داتا و داتا بارا[3] به ترتیب اشاره به قانون و قضات داشت و از قضات محلی، یعنی داییان[4] نیز در محاکمههای دادگاههای محلی استفاده میشد.
اصلاحات در دولت محلی
ساختار دولتهای محلی ساتراپیها الگویی از مدیریت مرکزی بود که تفاوتهای جغرافیایی، قومی و فرهنگی را نشان میداد. انعطافپذیری در اداره دولت محلی نیز نشانی از خطمشی عمومی مداراجویانه دولت اداری پارسی نسبت به اقوام تحت سلطه بود.
اصلاحات داریوش شرایط خاص دولت محلی را به قصد هماهنگی بهتر بین مدیریتهای محلی و مرکزی تغیر داد. برای نخستین بار ارتباط مستقیم بین دولتهای محلی و مرکزی یعنی سطوح دوگانه دولت برقرار شد. این امر فرصتی برای دولت مرکزی فراهم کرد تا بر دولت ساتراپی و استانی نظارت داشته باشد. اما این امر تنش در روابط محلی ـ استانی (ساتراپی) را نیز افزایش میداد. در ثانی افزایش حرفهگرایی بوروکراسی منجر به تقویت استانداردسازی وظایف در کارکردهای اداری شد. و بدین ترتیب نظارت اداری دولت مرکزی را خصوصاً از طریق حسابرسی و دیگر اشکال پاسخگویی تسهیل میکرد.
وحدت و استانداردسازی فرآیندهای اداری به افزایش کارایی و اثربخشی اداری منجر میشد، در حالی که همزمان انعطافپذیری در رهبری دولت محلی حفظ میشد.
نتیجهگیری: کاربردهایی برای مدیریت دولتی جدید
سابقه مدیریت دولتی پارسها به 6000 سال قبل از میلاد برمیگردد، زمانی که نخستین تجربهها در دولتسازی و مدیریت در خاور نزدیک آغاز شد. شوش به عنوان یک دولت ـ شهر یکی از نخستین سرزمینهای تمدن انسانی زندگی سیاسی خود را در 6000 سال قبل از میلاد آغاز کرد و منجر به نخستین سنت مدیریت ایرانی در مقیاسی وسیع گردید. شوش به عنوان قدرت معاصر سومر، بابل و آشوریان، زندگی سیاسی خود را به عنوان پایتخت امپراطوری فدرال عیلام بیش از 2500 سال بسط داد و آنگاه به پایتخت امپراطوری عظیم روی زمین، یعنی امپراطوری هخامنشی پارسها تبدیل شد.
بنابراین تجربه ایرانیان در دولتسازی و مدیریت دولتی چنان گسترش یافت که بر کل خاور نزدیک و خاورمیانه، آسیا و بخشهای مهم اروپا تأثیر گذاشت و هر چند ایران نیز بدواً تحت تأثیر تمدنآباد بینالنهرین قرار گرفت.
سنتهای اداری پارسها که از مادها به ارث رسیده بود چنان رشد و نمود کرد که میراث و اثرات آن نه تنها در ایران و منطقه بلکه در بسیاری از بخشهای غرب جدید مشاهده میشود. ایرانیان به علت دارا بودن مدیران ممتاز نوعی اعتبار جهانی بدست آوردند و بوروکراسی پارسها به علت کارایی بالا در مدیریت دولتی و اثربخشی در اداره بزرگترین امپراطوری روی زمین، شناخته شده بود.
شکست امپراطوری ساسانیان در برابر اعراب در 651 بعد میلاد به نابودی برتری اداری ایرانیان نیانجامید. برعکس، برتری سنتهای حکومت داری، فرهنگ و مدیریت ایرانیان فاتح را تحت تأثیر قرار داد و اعراب بدوی تقریباً به صورت کامل نظامهای دولت اداری ساسانیان را اقتباس کردند.
سنت اداری پارسها در دوران رونق و احیای امپراطوری صفویه (1700ـ1500) به بهبود خود ادامه داد، طوری که بوروکراسی و مدیریت به موفقیتهای بالایی در مدیریت دولتی و خدمات عمومی خصوصاً مدیریت عمومی و بنگاههای دولتی نایل شد. اما این سنت تاریخی در طی دوران مستمر حملات سخت مغولهای وحشی و ترکها و بعدها در دوران حکومت ضعیف و مستبد قاجار در قرن 18 و 19 که منجر به انواع مداخلههای خارجیان در سیاست و مدیریت ایران شد، شروع به افول کرد.
مدیریت دولتی جدید ایرانی از یک طرف بر سنتهای باستان بوروکراسی پارسها و از طرف دیگر بر مفاهیم جدید مدیریت و سازمان که از غرب عاریه گرفته شده، استوار است.
بخش زیر بر سؤالات ذیل متمرکز است: چه چیزی از نظام اداری امپراطوری هخامنشی پارسها میتوان آموخت؟ بوروکراسی پارسها برای تئوری و عمل امروز سازمان، مدیریت دولتی و دولت اداری چه پیامدهایی دارد؟ امپراطوری پارسیان هم عظیم بود و هم چندملیتی با تنوع زبانها، فرهنگها، آداب و رسوم، سنتها و مناطق این امپراطوری به وسیله نوعی نظام اداری مدیریت میشد که از لحاظ سیاسی اثربخش و از لحاظ مدیریتی کارآمد بود. آیا این نظام اداری برای مدیریت حکومتهای اداری بزرگ نظیر ایالات متحده در عصر مدرنیزم و پسامدرنیزم کاربردهایی دارد؟ ذیلاً به پرسشهای یاد شده پاسخهایی ارائه میشود.
- یکی از درسهای مهمی که از نظام اداری هخامنشیان پارسی باید آموخت اندازه عظیم بوروکراسی و دولت اداری است که قلمروهای چندملیتی و چند نژادی با گوناگونیها و پیچیدگی بیشمار را تحت پوشش قرار میداد.
- یکی از کاربردهای مرتبط این است که بوروکراسی و نظام اداری پارسیان هم متمرکز و هم نامتمرکز بود. تمرکزگرایی دولت مرکزی را به حفظ کنترل قوی بر کلیت امپراطوری قادر میساخت در حالی که عدم تمرکز در سطح محلی و استانی به دولت مرکزی انعطافپذیری کافی اعطا میکرد تا شرایط محلی را برای اهداف حکومتداری و مدیریت در پیش گیرد. حتی خودمختاری در برخی مناطق صورت میگرفت. در حقیقت برای نخستین بار در تاریخ، پارسیان مفهوم مشارکت در حکومتداری را که در زمان باستان منحصر بفرد بود، اجرا کردند.
- یکی دیگر از درسهایی که باید آموخت خطمشی آزادمنشانه دولت و مداراجویانه اداری است که کوروش کبیر به عنوان بخشی از قانون اساسی امپراطوری وسیع بنا نهاد.
- کاربردهای دیگر، فدرالیزم و روابط بین دولی است که ویژگی امپراطوری عیلام و مادها بود. بنابراین یاری ایرانیان به نظامهای سیاسی و اداری نوین نیز باید ذکر شود، شاید بتوان گفت ایران واضع اولیه نظام فدرالی حکومت در جهان است.
- زبان عیلامی سهم مهمی در تاریخ سیاسی، تمدن و مدیریت داشت. ابتدا عیلامیها و بعدها پارسیان، نوآوران در ایجاد و مدیریت نظامهای آبیاری و قناتی زیرزمینی بودند که زمینهای لم یزرع را به مزروعی تبدیل میکرد و برای هزاران سال در کل خاور دور و میانه استفاده میشد.
- آریاییها ـ مادها و پارسیان ـ از نخستین کسانی بودند که در تاریخ سیاسی مفهوم «دولت» را تدوین و آن مفهوم را به یک واقعیت عملیاتی تبدیل کردند. امپراطوری یک دولت بود و همین طور امپراطوری هخامنشی دولت جهانی بود. دولت، همه چیز در قلمرو امپراطوری محسوب میشد و ملتها، اقوام و کارکنان و مقامات دولت به دولتی واحد خدمت میکردند که نماینده آن پادشاه کبیر بود.
- درس دیگری که میشود آموخت حرفهای کردن بوروکراسی است که منجر به ایجاد نوعی نظام کاستی شبه صنفی شد. این نظام به وسیله بوروکراتهای کاتب که از امتیازات ویژه، پرستیز، قدرت و منزلت در دولت و جامعه برخوردار بودند تأسیس شد. بوروکرات ایرانی از لحاظ مدیریتی، سیاسی و اداری هم کارآمد و هم اثربخش بود. افراد غیرحرفهای نمیتوانستند وارد صنف شوند اما آموزش عمومی متداول بود. از زمان داریوش، کالجهای وابسته به مراکز نظامی و معبدها وجود داشتند که در آنجا نجیبزادگان و مستخدمان کشوری برای خدمات کشوری و نظامی آموزش میدیدند و در آنجا نحوه پرستش و عبادت و علم طب تدریس میشد. حرفهای کردن بوروکراسی نیز منجر به تشکیل نظام خدمات کشوری بر مبنای آزمون، آموزش و نظام پرداخت ثابت و عملکرد مطلوب شد. مستخدمان کشوری حرفهای از منزلت بالایی در جامعه برخوردار بودند و به دولت اداری در تداوم اجرای خطمشی و کارایی مدیریت کمک میکردند. بنابراین، مفهوم خدمات کشوری منحصر به غرب امروزی نیست، از مدیریت پارسیان باستان و همینطور دیگران میتوان بیشتر و بیشتر آموخت.
- اصلاحات اداری داریوش نقش مهمی در نسلهای بعدی امپراطوری و دولتها داشت. اصلاحات مالیاتی و نظامهای مالی مورد عمل در امپراطوری برای پارسیان شهرت اداره امپراطوری عظیم با ویژگی نظام اقتصادی سالم و ثبات مالی به ارمغان آورد که منجر به شکوفایی اقتصادی، حرفهای، هنری، فرهنگی، و اداری شد.
- یکی دیگر از جنبههای مهم مدیریت پارسیان نظام «مدیریت اضطرار» ممتاز آن است که برای انواع فاجعههای طبیعی و غیرطبیعی آماده بود. مدیریتهای نظامی و کشوری به خوبی آماده بودند تا به رویدادهای بحرانی احتمالی واکنش نشان دهند. خطمشی مرکزی دولت این بود که امپراطوری باید برای مدیریت انواع رویدادهای بحرانی طبیعی و غیرطبیعی آماده باشد.
- دیگر کاربرد این مدیریت چندگانگی سازوکارهای کنترل سازمانی بر حکومتداری و مدیریت ساتراپ توسط دولت مرکزی در زمان امپراطوری هخامنشی است. مهمترین این سازوکارها «گوشها و چشمان پادشاه» و منشی ویژه پادشاه در دربارهای ساتراپی به علاوه قضات و بازرسان محرمانه سلطنتی بودند که از فرمانداران و بوروکراتهای محلی و استانی به صورت غیرمنتظره و ناگهانی بازدید میکردند.
- نظامهای دوگانه تقسیمات اداری قلمرو امپراطوری بر مبنای اهداف قومی، فرهنگی و مذهبی دولتهای خود مختار محلی از یکسو و ساتراپیها، استانها و مناطق جغرافیایی محلی برای تحقق اثربخشی سیاسی و کارایی مدیریتی از طرف دیگر برای جوامعی که در آنها نژادها، فرهنگها، اقوام و مذاهب متعددی وجود دارند آموزنده است.
- تسهیلات و خدمات عمومی عظیم مدیریت پارسیان باید ذکر شود. بوروکراسی، هم کشوری و هم نظامی، شدیداً در پروژههای عمده توسعه خدمات عمومی مشارکت میکردند و مدیریت توسعه کارآمد بود.
مدیریت بنگاههای دولتی یکی از کارهای عمده مدیریت دولتی در زمان امپراطوری هخامنشی بود. پارسیان شدیداً بر مدیریت تیمی و کارتیمی به عنوان اشکال سازمانی برای اداره خدمات عمومی کوچک و بزرگ تأکید میکردند.
- اصلاحات اداری موفق داریوش چندین نکته سازمانی و مدیریتی دربرداشت که کاربردها یا درسهای عمدهای برای مدیریت امروز دارند. بعدها رومیها آنها را اقتباس و به نظام جدید مدیریت انتقال دادند؛ این نکات عبارتند از:
- مشروعیت بوروکراسی یا دولت اداری پارسیان
- ثبات محیط اداری
- رهبری سازمانی سالم محیط اداری پارسیان
- حرفهگرایی بوروکراسی
- اجرای قانون جهانشمول داریوش
- خطمشی اداری آزادمنشانه
- مصلحتاندیشی در ارتباطات سازمانی و عملکرد مدیریتی
- در نهایت، امپراطوری دولت جهانی با ثبات و صلحجوی هخامنشی تعداد زیادی از اقوام یونانی ـ سیاستمداران، متخصصان، اندیشمندان و کارگران را ـ که در دوران طولانی جنگ بین آتن و اسپارت از آنجا رانده شده بودند، جذب کرد. پارسیان به آنها پناه دادند و از آنها حمایت کردند و در دوران این دولت با ثبات بود که شایستگیهای یونانی در زمینه سیاست و حکومت ارتقاء داده شد و سهم یونانیها در خدمات دولتی جدید افزایش یافت.
آنچه ذکر شد فهرستی مختصر از ویژگیهای نظامهای اداری پارسیان بود که میتواند کاربردها و درسهای بالقوهای برای مدیریت دولتی جدید هم در کشورهای توسعه یافته و هم در حال توسعه داشته باشد.
[1]. Dieoces
[2]. Ejgibi, Marshu and Sons
[3]. Data-Bara, data
[4]. Dayyan