امیر ناظمی – معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
تصمیمگیری کلان چیست؟
تصمیمگیری کلان مانند افزایش یکباره قیمت بنزین یا اعلام یک مذاکره سیاسی سطح بالا یا همه آن مثالهای سال ۹۸دارای ویژگیهای زیر است:
- نتیجه تصمیم شما با حیات فردی یا جمعی (حیات سیاسی یا خداحافظی همیشگی با آن) گره خورده است. اگر بخواهم برای ادراک درست آن مثالی در سطح خرد بزنم، یعنی جایی که تصمیمگیری شما صرفا دارای هزینه نیست، بلکه پیامد آن میتواند منجر به مرگ دائمی شما شود.
مثلا در مثال خرد شما خانه به ارث رسیده را هر تصمیم بگیرید، به حیات شما پیوند نمیخورد؛ اما اگر فرض کنید که شما به جرم قتل غیرعمدی در زندان هستید و برای پول دیه نیاز به پولی دارید که اگر خانه را بفروشید در بهترین حالت نیمی از پول دیه شما جور میشود، دیگر تصمیمگیری در مورد خانه بسیار متفاوت از حالتی است که شما در حالت نرمال باشید و خانه بهارث رسیده اضافه بر وضعیت شماست.
یا به عبارتی دیگر تصمیمگیری کلان، تصمیمگیری در سطح مرگ و زندگی است و اساسا هزینه آن به حدی بالاست که فرد تصمیمگیرنده در صورت شکست توان پرداخت آن هزینه را ندارد. در حالی که در تصمیمگیریهای متداول شما هزینههای بالاتر اما قابل پرداخت را در برابر منفعتها و پاداشهایی در نظر گرفته میشود.
2. تصمیمگیری به شدت غیرفردی است. مسالههای تصمیمگیری اغلب در وضعیت تصمیمگیریهای فردی مورد بررسی قرار میگیرند. یعنی در اغلب کتابهای اقتصاد رفتاری فرد مورد آزمایش، یک فرد تصمیمگیر است، ولی در تصمیمگیریهای کلان، واقعیت آن است که تصمیمات توسط گروه گرفته میشود و سازوکارهای تصمیمگیری گروهی متفاوت است؛ هرچند افراد به دلایل مختلفی میتوانند تصمیم را با فرآیند تصمیمگیری فردی خود بررسی و پیگیری نمایند. ذات تصمیمگیری کلان میتواند به دلیل آن باشد که مساله پیچیده یا بغرنج است.
به عبارت دیگر غیر از شما وراث دیگری نیز خانه دارد و شما نیاز دارید تا نظر آنان را نیز در تصمیمگیری خود لحاظ کنید. تصمیم شما تنها بخشی از هزینه است.
3. تصمیمگیری کلان، تصمیم یک فرد برای فراتر از خود است. در تصمیمگیریهای متداول شما برای خود، داراییهای خود یا سرنوشت خود تصمیم میگیری، اما در تصمیمگیریهای کلان شما برای فراتر از خود و دارایی خود تصمیم میگیرید.
شاید فکر کنید این تصمیمگیری ساده است؛ اما این برداشت شما صرفا بر اساس یک پیشفرض ساده است: افراد تصمیمگیر سطح کلان فاقد نیروهای اخلاقی هستند!
در حالی که اگر تصور کنید این افراد سیاسی نیز مانند شما دارای حساسیتهای اخلاقی باشند، آنگاه مساله به شدت پیچیده میشود و اخلاق (فارغ از آنکه شما آن اخلاق را قبول داشته باشید یا نه) در مساله تصمیمگیری وارد میشود. اخلاق در انتزاعیترین حالت خود نیز وارد تصمیمگیری میشود.
در خانه بهارث رسیده، یک نفر از بازماندگان ادعا میکند که از مرحوم پیش از فوت شنیده است که این خانه را برای امر خیری وقف کرده است. شما صحت ادعای او را نمیدانید؛ از سوی دیگر آن فرد صاحب خیریه است و میتواند ذینفع باشد و البته شما خیلی هم به او اعتماد ندارید!
چرا مساله ذینفع بودن جدی است؟ چون همیشه هر متخصصی بخشی از شبکه انتفاع هم هست. وقتی از پزشکان یا حتی نظام پزشکی میخواهید در خصوص مسالهای ملی به شما مشورت دهند، آنها در هر مسالهای میتوانند ذینفع هم باشند؛ همانطور که وقتی از نظامیان میخواهید به شما مشورت دهند! در این وضعیت همواره یک تردید جدی در برابر سیاستگذار قرار دارد: آیا این مساله تبدیل به فرصتی برای گرفتن امتیازات بیشتر نشده است؟
هر یک از ویژگیهای فوق میتواند دارای تفاوت با تصمیمگیری فردی باشد. مثلا در خصوص موضوع شماره ۲، بارها این آزمایش انجام شده است که تصمیمگیریهای گروهی به سمت پاسخهای محافظهکارانه جهتگیری دارد؛ یا به عبارت دیگر تصمیمگیری جمعی به سمت محافظهکارترین انتخاب طرحشده توسط اعضاء گروه گرایش دارد. هرچند به نظر میرسد دلایل ۱و ۲نیز این محافظهکاری را تشدید میکنند.
ادامه در یادداشت بعدی
?این یادداشت با عنوان «تصمیماندیشی» ادامه دارد و هر روز از نوروز یک بخش از آن منتشر میشود.