خط مشی گذاری وارونه
جاسوسی علمی سازمان CIA
مقاله گاردین درباره جاسوسی علمی سازمان CIA (کلیک کنید )
سازمان «سیا» سالها میلیونها دلار پول خرج کرد و در سراسر جهان کنفرانسهای بهظاهر موجه، علمی و بیطرف برگزار کرد. چرا؟ هدفاش صرفا یک چیز بود: دانشمندان و محققان و مهندسهای ایرانی دستاندرکار در برنامه اتمی ایران را به این کنفرانسها بکشاند، با آنها باب آشنایی را باز کند، اطلاعات جمعآوری کند و تلاش کند سر دربیاورد که آنها چه میکنند و فعالیتهای ایران در چه مرحله است. سیاستی که در دوران جورج بوش جدی شد و در همه دوران اوباما هم ادامه داشت.
شرکتی در واشنگتن دیسی – Centra- اصلا تجارتاش همین برگزاری کنفرانس برای سیا در سراسر جهان است. شرکتی که در سالهای گذشته میلیونها دلار پول فدرال گرفته و در گوشهوکنار جهان به شیوه بسیار تروتمیز و حرفهای که مو لای درزش نمیرود، کنفرانسهای علمی برگزار کرده. شرکتی که اگر برای بازدید به دفترشان در دیسی بروی، اول «ملیت» تو را میپرسند و جواب درست هم بهت نمیدهند، چون قرار است «حریم خصوصی مشتریان خود» را حفظ کنند.
سیا دهها شرکت و آزمایشگاه تخصصی علمی قلابی ثبت کرده، با کارت ویزیت و شماره تماس تروتمیز تا ماموراناش که مثل موروملخ از درودیوار این کنفرانسها بالا میرفتند، کاملا با ظاهر موجه یک محقق، دانشجو، تاجر دستاندرکار در تجهییزات آزمایشگاهی و غیره در کنفرانس حضور پیدا کنند.
ماموران شیوههای زیرپوستی و گاه خلاق زیادی داشتند تا در جریان کنفرانس، «خیلی اتفاقی» سر صحبت را با شرکتکننده ایرانی باز کنند. گاهی هم کلافه دست به کارهای خطرناک هم زدند. مثلا در یکی از این کنفرانسها، دو شرکتکننده ایرانی که هر دو در برنامه اتمی ایران شاغل بودند، به همراه دو «بپا» از ایران فرستاده شده بودند. این دو بپا یک دقیقه هم دو دانشمند را تنها نمیگذاشتند. سیا هم سراغ آشپزخانه محل برگزاری کنفرانس رفته، خواسته در غذای این دو بپا دوز پایینی از داروی مسمومکننده بریزند تا اینها دچار مسمومیت غذایی خفیفی بشوند بلکه دو دقیقه اینها را تنها بگذارند تا بشود سراغشان رفت!
در بعضی موارد که موفق میشدند دانشمند یا چهره دانشگاهی را برای همکاری جلب کنند، به خواستههای آنها برای همکاری اهمیت میدادند. سریع ویزای مهاجرت برای زن و بچههای طرف صادر میشد( دوست دختر اما نه! دوست دختر خانواده نیست!)، اگر طرف ایرانی خانه و تامین مخارج دانشگاه فرزنداناش را میخواست، این امکانات مهیا میشد. در موردی ایرانی محقق فقط یک خواسته داشت: پذیرش دکتری از «امآیتی». سیا سراغ «امآیتی» میرود، این دانشگاه طبعا اول زیربار نمیرود، به خصوص که ایرانی مزبور مدارک تحصیلیاش را همراه خود نداشت. اما بالاخره زیر فشار سیا تن میدهد که با برقراری جلسهای شفاهی سواد علمی ایرانی متقاضی را محک بزند و به او پذیرش میدهد.
بخشی ای از کتاب «Spy Schools: How the CIA, FBI, and Foreign Intelligence Secretly Exploit America’s Universities» نوشته هنری هلت درباره این ماجراها و سیمنارها و کنفرانسهای قلابی سیا.
کتاب اول نوامبر به کتابفروشیها خواهد آمد و بهگمانم ۲ نوامبر باید کتاب در دست نشست، لب گزید و خواند!
فرناز سیفی