نیما حسنزاده سرهنگی – دبیر سابق انجمن علمی مدیریت دانشگاه تهران
*************************************************
نمایشگاه کار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، در روزهای 28 و 29 آبانماه، برگزار شد. شرکتهایی چون کاله، بیمه سامان، ایرانسل و… در این نمایشگاه حضور یافته و طبعاً رزومههایی نیز از میان دانشجویان پر کردند. پیشتر، این دانشگاه صنعتی شریف بود که به رسم هرساله، نمایشگاهی برگزار میکرد و اکنون دانشگاه تهران، شاید به خاطر عقب نماندن از قافله و یا افتتاح مرکز نوآوری کسبوکار و یا دلایل دیگر نیز میزبانش بود و کارگاههایی نیز برپا شد که اتفاقا موضوعات جالب و کاربردی اما تکراری داشت و کارجویان و دانشجویان هم حضور داشتند. به گمان نگارنده برگزاری این مراسمها شاید الهام گرفته از سایر کشورها بوده مثلا در دهه 80 در کشور ایرلند کنسرتی به نام “خود-کمکی” یا Selfaid برای کمک به حل اشتغال با حضور خوانندههایی نامی برگزار شد یا سایر مراسمات خیریه در سالهای مختلف که ایران هم به سبب الگوپذیری از دنیا، اخیرا پذیرای چنین برنامههایی با اهداف ظاهرا خوب شده است.
مصائب بیکاری
میزان بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی 18.3درصد – با احتساب اضافه شدن سالانه 61هزار نفر به آمار -گزارش شده و اتفاقا آمار بیکاری رشتههای مدیریت و مرتبط با آن بیشتر است. با افزایش آمار بیکاری، امید افراد برای داشتن درآمد مناسب، زندگی با رفاه بیشتر و به دنبال آن، ازدواج و تشکیل خانواده کمتر میشود و جمعیت زیادی از جوانان بالای 30 سال به تجرد قطعی رسیدهاند و چارهای هرچندکوتاه مدت ندارند. از سوی دیگر ، وزیر علوم خبر از ساماندهی مؤسسات آموزش عالی میدهد و در اجلاس رؤسای دانشگاههای برتر، از لزوم کاهش ظرفیت پذیرش دانشجو سخن گفته میشود.
ورودی/خروجیهای دانشگاهها
کیفیت آموزش ارائه شده، برای دانشجویان ، خصوصا مقاطع بالاتر راضی کننده نیست، ورودی دانشگاههای کشور آرام آرام میل به کمتر شدن میکند. دولت نیز آرام آرام به دلیل کاهش درآمدهای نفتی، قصد دارد هزینههای خود در بخش آموزش را کمتر کند؛ از سوی دیگر افق رشد اقتصادی کشور مطلوب دیده نمیشود. طبق پیشبینیهای نهادهای پولی و مالی بینالمللی، حتی ممکن است به منفی 9.0 درصد نیز برسد. اوضاع تجارت، تولید و بخش خصوصی اصلا خوب نیست و در این حال نه چندان خوب، طبیعتا شرکتها نیز سعی دارند تا از هزینههای جاری و منابع انسانی خود بکاهند. آنان اغلب به دنبال کارآموز هستند تا بدون پرداخت حقوق معمول به آنها، کارهایشان را پیش ببرند و طبیعتا پاسخگویی خاصی نیز به نهادهای متولی کار در کشور نداشته باشند. اخیرا هم مد شده که در دوره کاراموزی حقوق وزارت کار پرداخت شود تا تنها بعد از 3 ماه شرکت بتواند قطع همکاری صورت دهد. اکنون اکثر کسانی که از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند، از دانشگاه به عنوان محلی برای “فرار از سربازی” و یا “جایی که دولت برای کاهش آمار بیکاری آنها را مشغول کرده است” یاد میکنند که طنز تلخ ماجرا را چندبرابر میکند!
اولویت بندی چالشهای موجود
همانطور که رئیس دانشگاه تهران در سخترانی افتتاحیه همین نمایشگاه کار، بیان داشته چالش اصلی دانشگاه نخست آموزش و بعد ارتباط با صنعت است. غمانگیز است وقتی میشنویم در همین دانشکده مدیریت، بسیاری از اساتید باسابقه در مقطع لیسانس حاضر به تدریس نیستند و به جای آنها دانشجوهای دکتری درس میدهند؛ یا برای یکی از درسهای تازه اضافه شده به سرفصل رشته مدیریت، تا 6 هفته استادی موجود نبوده یا اینکه یکی از اساتید، وارد نمودن نمره امتحانات را منوط به انجام اجباری و غیراخلاقی کارهای پروژه تحقیقاتیاش توسط دانشجویانش کرده است! آمار مقالات و پایاننامههای بی کیفیت و ضعیف نیز رو به کاهش نیست.
چرا آموزش مهم است؟
وقتی که سیستم کنونی جذب و استخدام برپاست، بسیاری از اساتید شایسته و دارای صلاحیت جذب دانشگاه نمیشوند و به عوض آن، با وجود دانشجوهای فارغالتحصیل دکتری مرتبط، ممکن است افرادی غیرمرتبط با رشتهها در گروههای آموزشی جذب شده و تدریس کنند. تا زمانی که در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی و رفتاری، تدوین برنامههای آموزشی در اختیار دانشگاه نباشد و از جایی خارج از دانشگاه، با بررسیهای مخدوش، سرفصلهایی نه چندان قوی با پسوندهایی نامربوط تصویب شود و از آن بدتر اگر برای تدریس این سرفصلها استادی نباشد، دانشجویان دانش روز را به درستی نخواهند آموخت و تا زمانی که دغدغه دانشجوها صرفا اخذ نمره باشد پیشرفتی فراتر از پاس کردن امتحانات رخ نخواهد داد. از طرفی اگر آموزشها آمیخته به مهارت نباشند، خروجیهای بی کیفیتی به شمار فارغالتحصیلان کنونی اضافه خواهد شد و دانشجویان مجبورند با صرف هزینهای اضافی، سرفصلهای مهارتی را در جایی خارج از کلاس دانشگاه یاد بگیرند. داستان مقطع ارشد و دکتری با گسترش بی رویهای که در سالیان اخیر داشته است نیز غمانگیز است.
چرا ارتباط صنعت و دانشگاه مطلوب نیست؟
در مورد نحوه ارتباط صنعت و دانشگاه باید گفت در سالهای اخیر، شرکتها به دلیل چالشهای موجود مالی، صنعتی و نظام وظیفه ، یا تمایلی به استخدام به صورت عادی ندارند؛ یا کارآموز استخدام میکنند یا به صورت موردی از طریق دوست و آشنا افرادی را جذب میکنند. با وجود تلاشهای انجام شده برای راهاندازی چندین کمپین، انعطافی هم در میان نهادهای مربوطه برای تغییر سیاستهای نظام وظیفه مشاهده نشده و از طرفی برای خانوادهها و دانشجویان هنوز استخدام دولتی جذاب است. به دلیل سیاستگذاریهای جزیرهای توسط متولیان، انسجامی در برنامههای اشتغال دیده نمیشود و دستاورد چندانی هم از این نمایشگاههای کار در رسانهها گزارش نمیشود.
- و ما ادراک “مرکز نوآوری”!
چندین سال است که مراکز مختلفی با نام مرکز نوآوری، دفتر ارتباط با صنعت و… در دانشگاهها تأسیس میشود در حالی که مشکلات مذکور همچنان پابرجاست. بهتر است در رفع سیستمی این چالشها کوشید تا اینکه هرسال نمایشگاه کار در دانشگاه برپا نمود. ضمنا خوشحال میشویم که به صورت آماری بدانیم ، از نمایشگاههای کار شریف و تهران، چند نفر مستقیما توسط شرکتهای دارای غرفه، مشغول به کار شدهاند.
در انتها ، ضمن تأکید بر اهمیت والای آموزش در دانشگاه، به قول دوستی که میگفت “آموزش عمود خیمه دانشگاه است”، باید افزود که عدم توجه به رشته مدیریت دولتی در بستر تحولات ایجاد شده در دانشکده، از قبیل پرداختن به موضوع نوآوری در حکمرانی و سایر مباحث نوین قابل تعمیم به این حوزه دانشی، موجب زیان اساتید و بیش از همه، باعث نا امیدی دانشجویان این رشته خواهد گردید.