مسأله یابی، دستورگذاری و مشروعیت یافتن خطمشی عمومی
بخش اول
جهت دریافت نسخه الکترونیکی فایل،کلیک کنید
مشکل به طور کلی عبارت است از مانعی که بر سر راه رسیدن به اهداف قرار میگیرد. نکته اصلی این است که افراد با مشکل روبرو میشوند چه زمانی، و در چه موقعیتی و با چه ویژگیهایی آن را به عنوان مشکل عمومی میپذیرند. مشکلات عمومی به چشم گروهها و طبقات مختلف جامعه به گونههای متفاوتی دیده میشود. برخی از نکاتی که در مورد درک مسائل و مشکلات قابل توجه است:
- مسائل و مشکلات از دیدگاه عامه مردم به گونهای خاص جلوه میکند و همان مسائل از دیدگاه متخصصان به گونهای دیگر.
- مقایسه راهحلهای مسأله از نظر نتایج و هزینههای آن.
- مسائل و مشکلات به درستی و وضوح تعریف شده و مشخص نیستند.
- در تعریف مسائل نظریات و گرایشهای افرادی که آنها را مطرح میکنند به نوعی منعکس است.
- تمام افراد نسبت به خطمشیگذاران به صورت یکسان دسترسی ندارند.
- تمامی خطمشیها به یک نوع ذهنیت و پیشداوری توأم هستند.
به عقیده دیوئی، عدهای از مردم به هنگام بروز مشکل عمومی چنان تحت تأثیر واقع میشوند که الزاماً به طور منظم نسبت به پیامدهای آن حساسیت نشان میدهند و بدین سبب به صورت گروه تشکل مییابند با پیدا شدن این حساسیت در قابل پیامدهای مشکل، گروه مذکور نیز برای به انجام رساندن اقدامات ممکن در رفع آن آمادگی و سازمان پیدا میکند.
روش و نحوه تشخیص مسائل، عوامل مهمی هستند که تعیین میکنند در نهایت چگونه تصمیمگیرندگان باید با مشکلات مواجه شوند. تعیین ابزارها و سازوکارهایی که باعث میشوند، مسائل و موضوعات، شایسته اقدامی دولتی گردند بسیار دشوار است.
مرحله دستورگذاری در خطمشی مشخص میکند چگونه موارد یا موضوعات مختلف در دستور کار دولت قرار میگیرند. دستورگذاری در اساس به معنای شناسایی یک مشکل یا مسأله از جانب دولت است. راس و کوب دستورگذاری را فرآیندی میدانند که از طریق آن، خواستهای گروههای مختلف جامعه به مقولههای متعارض تبدیل میشوند تا توجه جدی مقامات دولتی را به خود جلب کنند. شواهد تجربی نشان میدهد که فرآیند خطمشی در بسیاری موارد به وسیله اعضای دولت و نه گروههای اجتماعی تعیین میشود.
شرایط انعکاس مسائل و مشکلات به سازمانهای عمومی
در زمینه انعکاس مسائل به سازمانهای بخش دولتی آنچه که عملی است ارائه فهرستی از عوامل است برای کاوش و تجزیه و تحلیل این که چرا و چگونه یک مشکل نظر تصمیمگیرنده عمومی را به خود جلب کرده است. این عوامل طرح مسائل و مشکلات عمومی میتواند شامل موارد زیر باشد:
مشکل | گسترده و محدوده مشکل
شناخت و درک مشکل بیان مسأله شدت و قوت مسأله |
سازماندهی گروهها | گستره
ساختار رهبری |
دسترسی و نمایندگی | نمایندگی
همدردی حمایت و پشتیبانی |
فرآیند خطمشی | ساختار
نمایندگی |
تجزیه و تحلیل این عوامل با جوابگویی به سوالات فوق پژوهشگر را در شناسایی مشکل و مسأله عمومی و نحوه چارهجویی و اقدام در قبال آن یاری میدهد. فهرست فوق همچنین به خوبی ترکیب پیچیده متغیرهای دخیل را که در به وجود آوردن یک برنامه نقش سازندهای دارند نشان میدهد.
عوامل تعیینکننده خطمشی
اینکه چگونه مسألهای، یک مسأله عمومی تعبیر میشود و موجبات عمل دولت را فراهم آورد، پرسشهای عمیقی را در مورد ماهیت دانش انسانی و ساختار اجتماعی آن مطرح میسازند. امروزه این توافق کلی وجود دارد که عوامل گوناگون سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک تعیین میکنند که چه مسائلی در دستور کار دولت قرار گیرند. به طور کلی سه رویکرد اصلی در مورد عوامل تعیینکننده خطمشی وجود دارند که عبارتند از جبرگرایی اقتصادی و فنآوری، اثر متقابل سیاست و اقتصاد و اندیشهها و ایدئولوژیها.