نظریه های فرآیند خط مشی عمومی
فصل10
مقایسه چارچوبها، نظریهها و مدلهای فرایند خطمشی گذاری
جهت دریافت فایل،کلیک کنید
نویسنده :ساباتیه
فصل 10ـ مقایسه چارچوبها، نظریهها و مدلهای فرایند خطمشی
چارچوبها پژوهش را سازماندهی میکنند، ولی نمیتوانند فینفسه تبیینهایی یا پیشبینیهایی از رفتار و رهآوردها فراهم کنند. تبیین و پیشبینی در قلمرو نظریهها و مدلها نهفته است. یا همانطور که استروم بیان میدارد: «چارچوبها، پویش تشخیص و تجویزی را سازماندهی میکنند… آنها تلاش میکنند عناصر جهانشمولی را شناسایی کنند که هر نظریه متناسب با یک پدیده مشابه بتواند آنها را در برگیرد». در نهایت، چارچوبها نوعی زبان فرانظری فراهم میکنند که میتواند برای مقایسه نظریهها استفاده شود، به دانشپژوهان خطمشی اجازه میدهد از نظریههای مختلف استفاده کنند که زبان مشترک دارند، از یکدیگر میآموزند و سؤالهای کلیدیای که باید دنبال شوند را شناسایی میکنند.
روابط میان یک چارچوب، نظریههای آن و مدلهای نظریه پویا هستند. چارچوبها، نظریههایی با طبقههای عمومی از متغیرهایی فراهم میکنند که برای تبیین پدیدهها ضروری هستند. به موازاتی که توسعه نظریه به پیش میرود، چارچوبها ممکن است بازنگری شوند تا برای طبقههای متغیرها، محتوا و وضوح بیشتری ایجاد کنند. به علاوه، نظریهها از طریق تدوین مدلهایی، آزمون و بازنگری میشوند.
مدلها
به گفته استروم «مدلها، پیشفرضهای دقیقی در مورد مجموعه معدودی از پارامترها و متغیرها میسازند». مدلها به تحلیلگران اجازه میدهند با ثابت نگه داشتن تعداد معدودی از متغیرها در محیطهای خاص و واکاوی رهآوردهای تولیدی، بخشهای خاص نظریه را آزمون کنند. استفاده از مدلها برای آزمون، بازنگری و توسعه بیشتر نظریه از طریق اثر استروم و همکارانش در رابطه با نظریه منابع مجموعهای مشترک روشن میشود. برای مثال، مدل منبع مجموعهای مشترک ساده و دسترسی باز، تدوین و به طور گستردهای آزمون شده است (استروم، گاردنر و واکر1994). بر این اساس، نظریه پیشبینی میکند که منبع مجموعهای مشترک، که در آن محدودیتی برای ورود یا استفاده وجود ندارد بیش از حد بهرهبرداری خواهد شد و احتمالاً تخریب خواهد شد. در حقیقت آزمون مدل، پیشبینی نظریه را تأیید میکند.
نظریهها
نظریهها به برخی از متغیرها به عنوان متغیرهای مهم شناسایی شده در یک چارچوب، ارزشهایی تخصیص میدهند. روابط میان متغیرها را شناسایی میکنند و پیشبینیهایی در مورد رهآوردهای احتمالی ارائه میدهند.
مرزها و قلمرو پژوهش
بر خلاف نظریهها و مدلهای تدوین دستور کار و نظریههای اقتباس خطمشی که تا حد زیادی بر محیطهای تصمیم ایالتی، منطقهای و ملی متمرکز بودهاند، نظریه منبع مجموعهای مشترک تا حد زیادی بر محیطهای محلی و منطقهای (در سراسر جهان) تمرکز داشتهاند. به علاوه، نظریه منبع مجموعهای مشترک نه فقط بر دستور کار که بر اقتباس خطمشی متمرکز است؛ بلکه در تبیین خودحکمرانی شهروندان، حاوی همه مراحل فرایند خطمشی از عرضه خطمشی تا ترتیبات نهادی (یعنی فرایند، پیش تصمیم و تصمیم) تا اجرا و ارزشیابی میشود.
نظریههای جریانات چندگانه نیز بر تدوین دستور کار و تصمیمگیری متمرکزند. در عین حال به جای تبیین الگوهای تصمیم، این نظریه تلاش میکند این نکته را تبیین کند که چرا خطمشیگذاران برخی از خطمشیها را اختیار کرده و برخیها را نادیده میگیرند. نظریه شبکههای خطمشی نقاط مشترک زیادی با نظریه ائتلافهای مدافع دارد خصوصاً در تأکیدش بر پیکرهبندی و تعامل ائتلافهای بازیگران درون یک شبکه خطمشی خاص و یا خرده سیستم خطمشی و توجه کمتری به اقتباسهای خطمشی اختصاص میدهد.
نظریه ساخت اجتماعی نیز با نظریه ائتلافهای مدافع مشترکاتی دارد نه از طریق تمرکز بر خردهسیستمهای خطمشی (نظیر نظریه شبکه خطمشی) بلکه از طریق مدل فرد و برداشتها و باورهای انسان. هر دو نظریه استدلال میکند که خطمشیها، تجلی باورها و ساختهای اجتماعی هستند (که میتوانند مجموعه ای فرعی از باورها را مد نظر داشته باشند). متعاقباً، اگر تحلیلگری بخواهد اقتباسهای خطمشی را فهم کند، آنگاه باید تعیین و تبیین کند چگونه باورها یا ساختهای اجتماعی در فرایند خطمشیگذاری نقش ایفا میکنند. اینجا، جایی است که این دو نظریه از هم جدا میشوند. در نظریه ائتلافهای مدافع، باورها ائتلافها را در کنار هم نگه میدارد و رقابت، تعارض و بعضاً همکاری ائتلافها (در کنار تعدادی از عوامل دیگر) است که تغییر خطمشی را رقم میزند. یعنی سیاست خطمشیها را تحت تأثیر قرار میدهد. در نظریه ساختهای اجتماعی، طرح یا محتوای خطمشیها و چگونگی توزیع منافع و باورها تابعی از ساخت اجتماعی و قدرت سیاسی (برخوردار از نگه مثبت جامعه) گروههای هدف است. گروههای قدرتمند سیاسی به نحوهای نامتناسب از منافع بهرهبرداری و از بارها (هزینهها) اجتناب میکنند. گروههای ضعیف سیاسی (برخوردار از نگاه منفی جامعه) تمایل دارند به نحوهای نامتناسب بارها (هزینهها) را بر دوش کشند و از منافع محروم شوند. خطمشیها نیز به نوبه خود از طریق گروههای هدف، مشارکت سیاسی را تحت تأثیر قرار میدهند. و سیاستمداران تلاش میکنند ساختهای اجتماعی را به نفع خود دستکاری کنند. به عبارت دیگر خطمشیها سیاست را تحت تأثیر قرار میدهند. اگر ساختهای اجتماعی عمیقاً جا افتاده شده در برابر تغییر مقاومت میکنند، چگونه خطمشیها تغییر میکنند؟ نظریه ساخت اجتماعی چند شاهراه را پیشنهاد میدهد. برای مثال، علم ممکن است برداشتهای افراد را تغییر دهد یا برخی خطمشیها به سادگی علیه آنها قد علم کنند.
افراد درون نظریه منابع مجموعهای مشترک عمدتاً عقلایی هستند ولی به علت موقعیتهای پیچیده و مسائل خوب تعریف نشدهای که فراروی خود دارند، ترجیحات آنها ممکن است به صورت ضعیف ساختاربندی شوند، اطلاعاتی که آنها در اختیار دارند ممکن است ناقص باشد و در نتیجه آنها در پرتو تجربه خواهند آموخت.
«هر محفل سیاسی پایبند به نوعی تعصب تصمیمی خود است، زیرا هم مشارکتکنندگان و هم روالهای تصمیمگیری متفاوت هستند. وقتی محفل سیاسی یک خطمشی عمومی تغییر میکند (همان طور که غالباً در گذر زمان رخ میدهد) آنهایی که قبلاً در فرایند خطمشی غالب بوند ممکن است خود را در اقلیت بیابند و بازندگان پیشین ممکن است به برندگان تبدیل شوند».
یک خردهسیستم خطمشی تحت تسلط یک کمیسیون مستقل در برابر یک مؤسسه اجرایی به ریاست یک منصوب سیاسی، نقاط سیاسی بسیار معدودی از دسترسی عرضه میکند که از طریق آن مؤسسه را تحت تأثیر قرار میدهد و بنابراین گزینه استراتژیهای یک ائتلاف میتواند در هر کدام متفاوت باشد.
وقتی بارها (هزینهها) بر گروههای برخوردار تحمیل میشود، منابع قدرت و ساختهای مثبت چنین گروههایی احتمالاً جرقه بسیجگری را خواهند زد و در برابر اجرا مقاومت میکنند در حالی که چالشهای قانونی و دیگر دفاعیات نوعاً برای وابستگان یا منحرفان در دسترس نیست». بر عکس، تحمل سیاسی برای فراهم کردن چیزهای خوب برای مردمان بد، به نام برخورد با جرم مانند یک بیماری، بسیار پایین است و احتمالاً از مختصه بازده حاشیهای کاهنده برخوردار است. چنین خطمشیهایی سریعاً حمایت را و یا تقابل را سبب میشوند. منجر به نوعی تغییر متکثر و متعادل میشوند. چرایی تحمیل بارها (هزینهها) بر گروههای برخوردار و اعطای منافع به گروههای منحرف روشن نیست، اگر چه تبیین احتمالاً در تغییرات موقتی در ساختهای اجتماعی نهفته است.
«تحلیلگران تشخیصدهنده مسائل مربوط به منبع بایستی نسبت به تفاوت بسیار بزرگ میان محیطهای منبع حساس باشند، و قواعد را با ترکیبات متنوع ویژگیها، نه برخی همشکلیهای مفروض میان همه منابع در یک بخش ویژه درون یک کشور گره زنند»
از طرف دیگر، کنشهای سطح عملیاتی اعضاء تکی ائتلافها درون فعالیت انتخاب جمعی تزریق میشوند. اعضای ائتلافهای مدافع، از طریق فعالیتهای سطح عملیاتی، اطلاعات و دانش مربوطه در مورد ماهیت مسائل یا موضوعات بحثانگیزی که دغدغه آنها است و در مورد ماهیت دیگر نقشآفرینانی که علاقهمند و فعال حول موضوعات بحثانگیز مشابه هستند، کسب میکنند. تجارب روزانه، اعضاء ائتلافهای مدافع را به اطلاعات بسیار کلیدی مجهز میکند که به نوبه خود برای تحت تأثیر قرار دادن فرایندهای انتخاب جمعی استفاده میکنند.
تلخیص :سیده هدی شمس